به تفاهم دوست داشتنش رسیدم. این که هیجان باشد یا چیزی که خوشایندم است نه. فهمیدم دوستش دارم چون برای اولین بار در عمرم، بی آنکه بداند، بی آنکه بخواهم بداند، محافظتش کردم. با این حال، این منم در پی نگاهی پنهان و دزدانه به سوسوی گاه گاهی از جریان شادمانه ی زندگی که من هرگز جایی نیافتم. ندارم.
برچسب : نویسنده : abarbaad3 بازدید : 58