دو تا یخ در بهشت،
زیر تیغ آفتاب ظهر،
سر بلوار کشاورز.
شاید همین سه تا برای من، دوستی و تابستان 96 باشد.
شاید همینها برای من، "یک ساعت مانده به دچار شدن به شعر سهراب" در کدری دود سیگار و تلخی چای باشد.
شاید اینها برای من، همیشه باشد.
به امید آبجوی های ایرلندی.
برچسب : نویسنده : abarbaad3 بازدید : 27