مثل بعضی نوشته های فروغ، آخماتووا، د سسپدس، و پلاته... خیلی زنانه! امروز خیلی اتفاقی بعد از مدتها پخش شد توی محیط تنگ و دلتنگ اتاق... یادآور شیدایی و دیوانگی های پر شورمه که بکارتشون بیرحمانه شرحه شرحه شد. ملالی نیست.
میگفت کنسرتش پر زنهای مسن و بزک کرده ای بوده که داشتن اشک چشمشون رو به هر کلمه پاک میکردن... و این عجیبه. عجیبه دردی تا این حد شخصی، چقدر میتونی عمومی باشه و من بعد از شنیدن این جمله از آدمی به غایت معمولی، یک آن بیشتر فهمیدم یعنی چه فریاد درد مشترک و اینکه اشک رازیست، لبخند رازیست، عشق رازیست.
دختری بر باد...برچسب : هنوز باغچه برامون گل نداده کدوم پاییز زمستونو خبر کرد, نویسنده : abarbaad3 بازدید : 38