?who gives a fuck José

ساخت وبلاگ

ولی کک کسی هم نمیگزد هوزه!

حالا که خانه خالیست، از لای در نیم باز سرک میکشند و صدای زیر خشم آلودت رامسخره میکنند...  چی بیکارند مردم هوزه!

حالا که همه ی کوه ها فتح شده و همه ی شراب ها باز شده و همه ی خنده ها قهقه شده، انگار همه برنده اند، چه خر تو خریه هوزه!

کسی بعد خاموش شدن چراغ ها اشکهایت را دید، هوزه؟ کسی از تو پرسید که چه میخواستی؟ نه نه، میدانم، تو آمده ای تا ببری، و بردن همه ی چیزیست که تو برای آنهایی هوزه! میدانم میخواهی ستاره ی بی رمق کوچکی باشی در پهنه  ی بزرگ آسمان، اما تو اجازه ی زیستن برای خودت را نداری، "چرا که آنان به آفتاب شیفته بودند، زیرا که آفتاب، تنهاترین حقیقتشان بود، احساس واقعیتشان بود" و تو آفتابی برای آنها هوزه...!  و آنها هیچوقت نخواهند فهمید عظمت ستاره ای کوچک بودن، شادمانه سوسو کردن و در خیال دختری، تقدیر نقره ای اش را رمق زدن.

اما آنها خورشید میخواهند. ای کاش میتوانستی هوزه. یک لحظه میتوانستی ای کاش.

دختری بر باد...
ما را در سایت دختری بر باد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abarbaad3 بازدید : 24 تاريخ : سه شنبه 13 تير 1396 ساعت: 19:01