صعب روزی، بوالعجب کاری، پریشان عالمی

 مامان بزرگم طی صرف کردن ساعات بسیار قابل ملاحظه ای جلوی ماهواره و تماشای سریال های آبکی، زیباترین غریزه ی انسانیش، یعنی کنجکاویش گل کرده و شروع کرده به سیری بر فراز چندین هزار کانال در دسترس، و همونطور که خواننده تا به حال متوجه شده، به کشف بزرگی نائل آمده که همانا کانال های بی ادبی, مستهجن و خانه برانداز باشد :))
مورحائز اهمیت این که ایشون در عنفوان مواجهه با این پدیده، متوجه نبود اصلا اینا چی هستن، فکر میکرد یک عده زیبای ایتالیایی هر روز میان برهنه و نیمه برهنه دراز میکشن رو مبل و بستنی یخی لیس میزنن و موز میخورن و تلفن میکنن به دوستهای مدرسه اشون و صرفا یه دوربینم گذاشتن جلوشون دنیا ببینتشون. :)) با این پرسپکتیو معصومانه (یا شاید ما را خر کنندانه!) هر روز بعد تموم شده سریالا میزده کانالای مزبور ببینه ایندفعه چه خبره و اصلا از قبح قضیه خبر نداشت که نوه ی گلش که بنده باشم متوجه شدم مامانبزرگ معصومم به قهقرای ورطه ی بی بند و باری کشیده شده:))
+مامان جون، اینا کانالای بی ادبین که همش پلیس اینا میگن نذارید بچه ها ببینن. اون دخترا شماره میدن و برای خودشون مشتری جمع میکنن! همینطوری الکی که پخش نمیکنن فیلم خودشونو!!!

_باخ بدنینه یانمیشین، مرمر کیمیندی، کول گوزلرینه، بئتربیتلر!

:))))

دختری بر باد...