غصه ورم داشته... غصه ی من که عین تو نیست...

ساخت وبلاگ
ببین ابرها را گغوناد...ولش کن آینه را...بیا کنارم دراز بکش، بگذار موهایت پخش گل های قالی شود، بگذار آفتاب بی رمق شهریوری چشمانت را بزند و نسیم دلگیر تهیگاهت را پر کند از نوازش خنکش. بیا ببین گغوناد ابرها را... ابر های شگفت آور را... بیا گغوناد، بیا سهمت را از آسمان محبوس در قاب پنجره بگیر، پیش از فصل سردی که پرده ها را میکشاند... بیا گغوناد، کسی نمانده... هیچ کس برایمان نمانده... بیا خودمان گوزن ها ببینیم و خودمان تنهایی بفهمیمش و دلمان را تنگ کنیم، بیا خودمان سیگاری بیفروزیم و زل بزنیم پنجره ی خانه ی روبرویی، بی رخوت هم آغوشی... بیا برویم چخوف بخوانیم و از باد بخواهیم در گوشمان زمزمه کند: دوستت دارم. بیا این شوخی کوچک باد را باور کنیم. گغوناد!  بیا باور کنیم همه چیز دروغ بوده، همه چیز داستان قشنگی بوده که ما به شوق برای هم روایت میکردیم و باور نداشتیم. بیا گریه کنیم گغوناد، بی وحشت قضاوت. تو بیا. دختری بر باد...
ما را در سایت دختری بر باد دنبال می کنید

برچسب : داشته,نیست, نویسنده : abarbaad3 بازدید : 54 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 0:16